باسمه تعالی
*چکار کنیم که همیشه و در همه جا توجهمون به خدا باشه و همه جا وجود اونو حس کنیم؟
یکی از راههای توجه به خدا، مراقبه، محاسبه و مشارطه هست. مراقبه یعنی اینکه انجام هر کاری رو با دقت آغاز کنیم و سعی داشته باشیم تا به گناه نزدیک نشیم. محاسبه یعنی اینکه هر چند وقت یکبار مثلاً در آخر هر شب، اعمال روزمونو محاسبه کنیم و میزان خیر و شر هائی که در طول روز مرتکب اون شدیم رو بسنجیم و بر اساس نتیجه ای که از اون محاسبه می گیریم، اقدام به مشارطه کنیم. یعنی شرطهائی رو برای روزهای بعد در نظر بگیریم تا از طرق این شرطها، خودمونو از گناه انجام شده دور کنیم و مجدداً تکرار نکنیم. با این نوع تمرین و ممارست، پس از مدتی روح تقوا و درک حضور خدا در انسان ملکه میشه و انسان خودشو همیشه در محضر خدا می بینه.
راه دیگه ای که برای ملکه شدن یاد خدا سفارش شده، تفکره. وقتی انسان در باره آیات و نشانه های خدا تفکر کنه و در خلقت خدا تأمل داشته باشه، اولاً پی به وجود خدا می بره و سپس با استمرار در این تفکر، حکمتها و ظرافتهای خلقت رو که می بینه، مرحله به مرحله کمالات خدا رو کشف می کنه. تا اونجا که به هر جا نگاه می کنه، در همه چیز خدا رو می بینه و وقتی هر چیز از این خلقت رو جلوه ای از خدا دونست، خودش رو هم به عنوان موجودی در این عالم، جلوه خدا می دونه و از درون خودش وجود خدا رو حس می کنه. اینجاست که انسان ارتکاب به گناه رو در شأن خودش نمی بینه.
انسان با دیدن جلوه خدا در هر ذرّه ای از این عالم، به این نکته پی می بره که:« وَ لایُمکِنُ الفِرارُ مِن حُکومَتِک». یعنی: فرار از حکومت تو امکان نداره. چرا که همه این خلقت از آن خداست و هرجا پا بذاریم محضر خداست. و لذا انسان با ابن نوع تفکر، همیشه خودشو در محضر خدا می بینه.
از طرفی چون عشق به دنبال یافتن ایده آلها و کمالاتی در معشوق به وجود میاد، وقتی انسان در خلقت خدا تفکر کنه و بر اثر این تفکر کمالات خدا رو کشف کنه، این کشف کمالات خدا، حس عشق نسبت به خدا رو در فطرت او بیدار می کنه و حال آنکه یک عاشق، همیشه به یاد معشوقه و هیچ وقت از یاد معشوق غافل نمیشه. لذا با ایجاد ویا تقویت عشق به خدا درون خود، می توان همیشه به یاد خدا بود.
دائم الذکر بودن و قرائت مستمر قرآن از جمله راههای ملکه شدن یاد خدا در ذهن انسانه. وقتی که انسان قرآن می خونه، گوئی که نامه خدا رو می خونه و در واقع به این معناست که خدا داره با انسان سخن میگه. لذا انسان موقع قرآن خوندن، خودشو در محضر خدا می بینه. از طرفی چون خیلی از آیات قرآن مربوط به بهشت و جهنم هست و در دل انسان خوف و رجاء ایجاد می کنه، این أمر باعث میشه که یاد خدا در دل انسان تقویت بشه. در کنار قرائت قرآن که سخن گفتن خدا با ما هست، نماز نیز سخن گفتن انسان با خداست. لذا هرچه انسان سعی کنه که نماز بهتری بخونه و در نماز توجهش به خدا باشه، در طول روز هم بهتر می تونه خدا رو یاد کنه و نیز از اونجا که نماز طبق آیه شریفه « إنَّ الصَّلاةَ تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ و المُنکرِ»، انسان رو از فحشاء و منکر دور می کنه، دل انسان رو رقیق تر میکنه و فاصله او با خدا کمتر میشه.
تمسک به معنویات از جمله راههای درک حضور خداست. از آنجا که خدا جسم نیست، انسان باید از جسم خودش فارغ بشه و روح خودشو بر جسمش غلبه بده. چرا که با توجه به آیه شریفه« وَ نَفَختُ فیهِ مِن روُحی» که می فرماید: از روح خودم بر انسان دمیده ام، روح وسیله ارتباط آدمی با خداست و از این جهته که انسان باید از افراط در توجه به غرائز جسمانی پرهیز کنه و به تغذیه معنوی خودش اهمیت بیشتری بده. از اینروست که در میهمانی ماه مبارک رمضان که ماه اتصال به خداست، از اونجا که جلسه میهمانی بهانه ای برای ارتباط میزبان و مهمان جهت انس بیشتر بین آنهاست، بر خلاف سنت میهمانیهای دیگه، سفره مادی برچیده میشه و انسان سر سفره معنوی خدا می نشینه و از نعمتهای معنوی در این میهمانی تغذیه می کنه.
باز هم تکرار می کنم که برای رسیدن به خدا باید مسیر توسل به اهل بیت مخصوصاً عاشورا رو طی کرد. زیرا خدا جسم نیست و لذا انسان نمی تونه با خدا ارتباط مستقیم برقرار کنه و برای عشق به خدا ابتدا باید از عشق به اولیاء او الگو گرفت.
ابتلائات و گرفتاریهای زندگی ما راهی برای توجه به خدا و یاد خداست و اگه مؤمن از یاد خدا غافل بشه، خدای متعال او رو در تنگنا قرار میده تا برای خلاصی از ابتلاء، به ناچار یاد خدا کنه و دست به دامان خدا بشه و به درگاه او رو بیاره.
یاد مرگ راه دیگه ای از راههای یاد خداست. چراکه مرگ بابی است به سوی معاد و معاد هم برانگیخته شدن انسان در محضر خداست. یاد مرگ باعث میشه تا انسان از جمع آوری غنائم مادی در این دنیا دست بکشه و به فکر توشه ای برای لحظه ملاقات با خدا باشه. خوابیدن انسان هم در واقع جلوه ای از مرگ هست و بیدار شدن او از خواب تذکری است برای معاد.