باسمه تعالی
*چرا حکم مرتد اعدام است؟
این که دین اسلام را دین بن بست می نامند، تعبیری دو پهلوست. یا به این معناست که اسلام دین کاملی نیست و در میان راه کم می آورد و پای انسان در گل می ماند و یا به این معنی است که هرکس که داخل این دین می شود، دیگر راه بازگشت ندارد و باید حتماً مسلمان بماند.
در صورت تعبیر اول که دین را ناقص می خواند، باید گفت که خدای متعال خدائی کامل است و اگر در کمال خدا تردید کنیم، ضعف در اعتقاد به صفات ثبوتیه خدا داریم که اگر مقصود این است این بحث در جای خودش قابل بررسی است. خدائی که کامل باشد، دین کامل به بشر ارائه می کند و اگر رسول اکرم پیامبر خاتم باشد، به این معنی است که دین کامل شده است.
اما اگر مقصود از تعبیر بن بست این باشد که کسی که به این راه می آید دیگر راه بازگشت ندارد و محدود شده و وادار به اجرای ضروریات دین می شود و نیز در صورت ارتداد، حکم قتل او صادر میگردد و این حکم با آیه شریفه «لا إکراه فی الدین» در تناقض است، باید جواب داد که:
1- آنجا که می فرماید:«لا إکراه فی الدین»، به دنبالش ادامه می دهد:« قد تبین الرشد من الغی». یعنی: ما بین راه رشد و گمراهی تمایز بخشیدیم. از طرفی هم به انسان عقل عطا شد تا بدین وسیله بتواند تمایز این دو راه را تشخیص دهد. حال انسان عاقل بین راه تکامل و گمراهی کدام را اختیار می کند؟ از آنجا که خود انسان از طریق عقل می تواند این دو راه را از هم تشخیص دهد، دیگر نیازی به اجبار نیست و انسان خود راه رشد و تعالی را دنبال خواهد کرد. ولذا اینکه می فرماید:«لا إکراه فی الدین» به این معنا نیست که: ما انسان را در تنوع بین دو راه قرار دادیم تا هرکدام را دوست داشت انتخاب کند. در اینجا باید توجه داشت: اختیاری که بر اساس این آیه به انسان داده شده، اختیار تکوینی است؛ نه اختیار تشریعی.
2- بین اسلام آوردن ابتدائی و بقاء بر اسلام فرق است. مقصود از آیه شریفه«لا إکراه فی الدین» این است که: در انتخاب راه اجبار نیست؛ نه اینکه اگر کسی اسلام آورده، در ادامه دادن به این راه اجبار نیست. این یک امر منطقی است. شما تصور کنید کسی روزنامه ای را بر میدارد و مطالعه می کند. در قسمت آگهی ها متوجه آگهی استخدام یک شرکت می شود که آماده برای جذب نیرو است. کسی که این آگهی را می خواند، به هیچ عنوان مجبور به استخدام در آن شرکت نمی شود. اما اگر کسی پس از خواندن آن آگهی تحقیقی در باره آن شرکت کرد و پسندید و در آنجا استخدام شد، دیگر اختیارش به دست مدیر و آئین نامه آن شرکت است و در صورت خطا، جریمه و توبیخ مواجه می شود. لذا برای کسی که اسلام نیاورده اجباری نیست؛ اما کسی که تحقیق کرد و اسلام را پذیرفت، دیگر استخدام شده و تحت سیطره دستورات دین است و چنانچه خطا کند، با امر به معروف و نهی از منکر و یا حد و تعذیر مواجه می شود.
3- دشمنان دین در صدر اسلام افرادی را مرموزانه می فرستادند تا ادعای اسلام کنند و وانمود کنند که اسلام آورده اند و وقتی که تعدادشان زیاد می شد، دستور می گرفتند که همگی یکجا برگردند. این فتنه ضربه بزرگی می توانست به اسلام و جامعه اسلامی وارد کند و لذا حکم به قتل مرتد داده شد تا جلوی این فتنه گرفته شود. آری! اسلام بچه بازی نیست که هرکس هرموقع خوشش آمد بپذیرد و هرموقع خواست از دین خارج شود. دین اسلام یک دین عقلانی است و برخورد احساساتی و دمدمی مزاجی با آن شایسته نیست.
4- ممکن است اگر از ما سوال شود:« چرا مسلمان شدی؟»، بگوئیم چون پدر و مادر ما مسلمان بودند ما هم مسلمان هستیم. اما آیا این جواب منطقی است؟ از کجا معلوم پدر و مادر ما راه درستی رفته اند؟ این جواب همانند جوابی است که قوم حضرت ابراهیم(ع) به حضرت می دادند. وقتی حضرت ابراهیم(ع) از قومش سوال می کرد: این شکل و قیافه ها(بتها) چیست که شما می پرستید؟ آنها در جواب می گفتند: ما دیدیم که پدرانمان آنها را می پرستند و لذا ما هم می پرستیم. ولی بعد با جواب دندان شکن حضرت ابراهیم(ع) روبرو می شدند که می فرمود: هم شما و هم پدران شما در گمراهی آشکار هستید. لذا ما هم نباید به خاطر تقلید از پدرانمان مسلمان باشیم. بلکه باید در باره دینمان تحقیق کنیم و اگر چنانچه آن را بر حق یافتیم بپذیریم و اختیار کنیم. یکی از فوائد ملموس حکم قتل مرتد همین است. چرا که باعث می شود کسی که می خواهد مسلمان شود، بی حساب و از روی احساسات اقدام نکند و تحقیق جامعی داشته باشد که اگر خواست مسلمان شود، اسلام آوردن او توأم با معرفت بوده، نسبت به دینش پایدار و وفادار باشد.
5- ممکن است گفته شود: از آنجا که ما پدر و مادرمان مسلمان بودند، چنانچه مرتد شویم مرتد فطری محسوب می گردیم و لذا مجال انتخاب ابتدائی از ما گرفته شده است. برای جواب به این مسأله و حل این موضوع، می توان به یک مثال اشاره کرد. اگه هارد کامپیوتر شما در شرایطی باشد که نشود روی آن ویندوز جدید نصب کرد، اما می توانید همان ویندوز را به جای اینکه فورمت کنید آپگریدش کنید. شما می توانید عقائد دینی خودتون را آپگرید کنید و در همین حال که مسلمان هستید، در باره اسلام و همچنین ادیان دیگر تحقیق کنید. چنانچه راهی بهتر از اسلام یافتید، با استناد به خود آیه«لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی»، می توانید از دین خارج شوید. البته قطعاً راهی بهتر از این راه نخواهید یافت؛ به شرطی که تحقیق به صورت جامع و صحیح انجام شود و اگر راهی بهتر از این راه پیدا شود، همانطور که در اول این نامه اشاره کردم، در صفات ثبوتیه حق تعالی خدشه وارد می گردد و نیز بودن راهی بهتر از اسلام، می تواند حکایت از وجود ضد و نقیض در جوابهای اسلام به این موضوع کند.
آنچه که در اینجا از حکم ارتداد فطری استنباط می گردد، وظیفه سنگین، ظریف و حساس پدر و مادر در تربیت دینی فرزند است و پدر و مادر وظیفه دارند بدون اینکه مبانی دینی را به فرزند تحمیل کنند، او را در کسب معرفت نسبت به مبانی دینی یاری کنند و در تحقیق صحیح و شایسته، کمک فرزند خود باشند تا فرزند تا قبل از بلوغ بتواند تصمیم راسخ خود را در انتخاب راه حق بگیرد و شناخت کامل نسبت به دین پیدا کند. اما آیا در جامعه ما پدر و مادر ها به این وظیفه خطیر و مهم خود اعتنائی می کنند!!!؟؟؟