باسمه تعالی
*چرا زن باید از شوهرتمکین کند؟
ممکنه بعضی از خانمها از اینکه زن مأمور به تمکین از مرد هست دل خوشی نداشته باشن و به خاطر این موضوع احساس حقارت کنن و گاهی هم به خاطر مقابله با این موضوع در مقابل مردان فخر فروشی کرده، سعی در ایجاد سنت زن سالاری کنن و یا ازلحاظ روانی نسبت به ذات همه مردها بدبین بشن. اما آیا لزوم تمکین زن از مرد حکایت از نکته ضعف زنان می کنه؟ به راستی حکمت امر شدن زن به تمکین از مرد چیست؟
زن و مرد هردو هم عقل دارن و هم احساس. اینکه بعضیها میگن عقل زن نسبت به مرد کمتره، حرف کاملاً غلط و بی اعتباریه. اتفاقاً برعکسه. دخترها چون نسبت به پسرها زودتر به بلوغ میرسن، عقلشون زود تر از پسرها شروع به رشد می کنه. اما مهم اینجاست که زنها ویژگی دیگه ای هم دارن که مردها نسبت به زنها کمتر از اون ویژگی برخوردار هستن و اوناحساساته. احساسات زن هم از مرد خیلی بیشتره و لذا شدت احساسات زن، نگرش عقلائی او رو تحت الشعاع قرار میده.
اینکه در زندگی زناشوئی مرد رو قیم بر زن قرار دادن و زن رو مأمور به تمکین از مرد کردن، به خاطر اینه که در هر زندگی مشترکی برای جلو گیری از هرج و مرج، باید یه مدیریت واحدی اعمال بشه و چون مصلحتهای زندگی نباید بر پایه و محور احساسات قرار بگیره، این مسئولیت ازعهده مرد برمیاد. ولی به مرد اجازه داده نشده که از قیم بودن خودش سوء استفاده کنه. لذا زن تا وقتی مأمور به تمکین از مرد هست که مرد حقوق او را برآورده کنه و نفقه اونو تهیه کنه و چنانچه مرد از این وظیفه سر باز بزنه، زن دیگر وادار به تمکین از او نیست، چرا که تمکین زن از مرد در برابر تهیه نفقه از جانب مرد هست؛ نه بدون توقع تهیه نفقه و به صورت رایگان. این یه معامله و یه حق دو طرف هست و بنا نیست که زن اسیر دست مرد قرار بگیره و بلاعوض از مرد تمکین داشته باشه. اما اینو هم زن باید بدونه که در صورت عدم تمکین، حق نفقه به گردن مرد نداره و نمی تونه با توقع یکطرفه مبنی بر تهیه نفقه، مرد رو اسیر در دست خودش بدونه.
این مطلبو با این تعبیرهم میشه گفت که مرد قیم بر زن قرار داده شده تا با تلاش و جهاد در اداره معاش و دیگر امور زندگی در خدمت زن باشه و از حریم زن محافظت کنه. اما این امر باید دو طرفه باشه و وقتی امکان پذیره که زن هم از خدمت متقابل به مرد دریغ نکنه. از اینرو باید با مدیریت مرد مدارا کنه و در برابر تدابیر مرد تمکین کنه و با او هماهنگ باشه. اگه عشق و عواطف بر زندگی زناشوئی حاکم باشه، دیگه صحبتی از اجبار به تمکین نیست؛ چه بسا که زن در این شرایط عاطفی، خودش بنا رو بر تمکین میذاره و مشتاقانه و سر از پا نشناخته به خواسته های شوهر عمل می کنه و وقتی اینچنین شد، بر حسب عشقی که شوهر به زن پیدا می کنه، زن هم در واقع فروانروای قلب شوهر میشه. این مسأله ناگفته نمونه که در ابتدای کار، مرد باید شروع کننده و برقرار کننده این روابط عاطفی باشه.
زندگی هیچ زن و شوهری عاشقانه تر از زندگی حضرت علی و حضرت زهراء نیست و نیز حضرت زهراء نیز مقامش به قدری بالا بوده که اگه بنا نبود پیامبر اکرم آخرین پیامبر خدا باشه، خدای متعال حضرت زهراء رو چنانچه زن نبود، پیامبر خودش قرار میداده؛ اما در عین حال مسأله تمکین زن از شوهر در زندگی این دو عاشق و معشوق به عنوان یکی از ارکان زندگی به چشم می خوره و این موضوع به هیچ عنوان شأن حضرت رو خدشه دار نمی کنه.