باسمه تعالی
*وجود دشمن چگونه اثبات می گردد؟
برخی افراد با شبهه افکنی در رابطه با حقانیت روحانیت و جانشینی امام زمان، سعی بر این دارند که نیاز به تخصص دین را انکار و با این بهانه ارتباط مردم با روحانیت را قطع نمایند. جالب اینجاست که خیلی از این افراد بر حسب ظاهر خود را مسلمان و مقید به مسائل شرعی معرفی کرده ، ادعا دارند نماز و روزه شان هم ترک نمی شود. اما سؤال اینجاست که این افراد با چنین اعتقادی نسبت به روحانیت، مبانی دینی را از کجا و با چه مدرکی اخذ نموده اند تا بدان پایبند باشند و دستورات دین را عملی نمایند؟ کسانی که با زیر سؤال بردن اصل روحانیت بدون هیچ مرز و استثنائی خود را به اصطلاح مسلمان نامیده اند، امور شرعیه را از کدام متخصص دینی آموخته اند که روحانی نبوده است!!!؟ سؤال دیگر من از چنین مدعیانی این است که اگر حضور روحانیت در خط مقدمه جبهه های مختلف در طول این چند قرن نبود، دین را چه کسی به دست نسل امروز رسانده است؟ این آشخاص که به حمایت از رضا شاه مفلوک دین را از سیاست جدا کرده اند و ولایت فقیه را نیز طبق گفته هایشان ظالم و خائن در حق این مملکت نامیده اند، با توجه به این که خود را دین مدار خوانده اند، احکام اجتماعی دین را چگونه توجیه می کنند و نیز چگونه در زمان غیبت، حجت حضرت حق را بر خود تمام می دانند؟ لازم به ذکر است که اینجانب قبلاً لینکهائی را در جواب چنین بیاناتی در راستای اثبات ولایت امری ولی وفقیه و عجین بودن دین و سیاست با یکدیگر، ارائه کرده ام که از قرار زیر است:
ولایت فقیه ............... http://aghidati.blogfa.com/post-6.aspx
دین و سیاست .......... http://aghidati.blogfa.com/post-69.aspx
این اشخاص حتی با این بهانه که « چرا کسی مثل شهید مطهری انسان را با حیوان مقایسه می کند؟»، شخصیتهای معتبر و موجهی همچون شهید مطهری را محکوم به توهین به شخصیت والای انسانیت کرده و خواندن کتابهای چنین شخصیتهائی را کفران نعمت وقت و تضییع نعمت خدا دادی مغز خوانده اند. حال آیا از نظر خوانندگان عزیز این عذر موجهی است که ناخوانده و بی اطلاع از براهین ما، با این بهانه های واهی ادعاهای ما را باطل شمارند؟!!!
جا دارد که به این افراد کوته فکر گفته شود: آقائی که تا این حد خودت را به اصطلاح عقل کل می دانی! اگر ادعای شما این است که شهید مطهری به خاطر مقایسه حیوان و انسان به مقام انسانیت توهین کرده، پس بر مبنای تفکر شما، پزشکانی که بنا دارند آزمایشات خود بر روی موش آزمایشگاهی را بر روی انسان پیاده کنند، آنها هم به انسان توهین کرده اند. چرا مغالطه می کنید؟ چرا از برخی تعبیرات جهت القاء تبلیغات روانی و مسموم سوء استفاده می کنید؟؟؟ با ادعای حمایت از ایرانیها مقاله می نویسید؛ اما به پاره های جگر مردم این مرز و بوم که دانشجو ها باشند توهین کرده، آنها را تهی مغز می خوانید. با ادعای حمایت از آراء ایرانیها مطلب می نویسید؛ اما 2/98 درصد آراء مردم ایران را انکار می کنید! من نمی دانم دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس(ع) را؟ بالاخره از نظر شما امام به خاطر به راه انداختن حکومت آخوندی ضد مردمی بود یا از دانشجویان که فرزندان مردم بودن به خاطر تسخیر لانه جاسوسی حمایت کرد؟ آقائی که با این عبارات ضد و نقیض مقاله می نویسی! اگر واقعاً روحانیون را متخصص نمی دانی، بیا و خود 1 کلمه از مباحث حوزوی را ترجمه کن تا بتوانی علم بودن و تخصص بودنش را انکار کنی. ما توضیح از تو نمی خواهیم. اگر راست می گوئی بیا و فقط 1 کلمه را ترجمه کن. در عجبم چگونه ادعای دینداری می کنید و حال آنکه اصل و ریشه دین در کتابهای تخصصی حوزه و روحانیت را رد می کنید!؟
به راحتی و با صراحت دولت آمریکا را موجه می خوانید و با رد دور از اصول عقلی وجود دشمن، نظام مدعی اسلام و زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) را توبیخ و تکذیب می کنید و به قدری برای آمریکا و اسرائبل مدیحه سرائی می کنید که خود دلیل بر انکار خویش می گردید. اما این را بدانید که بعد از ماجرای عراق و افغانستان، شگرد دوستی آمریکا و مبارزه او با تروریسم بر همه مردم دنیا روشن شده و از آن روز به بعد برای هیچ کس جای شک و ابهام نیست که هرکس آمریکا رو دوست بدارد، یا کودن است و یا آمریکائی است. حال آقای به اصلاح عقل کل! آیا تو از اصول اولیه سیاست هیچ نمی دانی یا امیر المؤمنین علیه السلام که می فرماید:« از دشمنت بعد از اینکه صلح کرده، به تمام معنا بپرهیز. چه بسا که دشمن گاهی تقرب جوید تا غافلگیر کند»[1]
تو از اصول اولیه سیاست هیچ نمی دانی یا امام صادق علیه السلام که می فرماید:« مؤمن بدی نمی کند و معذرت خواهی هم نمی کند؛ اما منافق هر روز بدی می کند و هر روز هم معذرت خواهی می کند»[2] تو از اصول سیاست هیچ نمی دانی یا قرآن که خطاب به اینگونه اصلاح طلبان دروغین می فرماید:« هر وقت به آنها گفته شود روی زمین فساد نکنید، می گویند ما اصلاح کننده هستیم. و حال آنکه آنها خودشان فساد می کنند؛ اما نمی فهمند».[3] تو از اصول اولیه سیاست هیچ نمی دانی یا قرآن که می فرماید:« یهود و نصارا هرگز از تو راضی نخواهند شد؛ مگر آنکه تابع آئینشان شوی».[4] و به عبارتی دیگر توی به اصطلاح مسلمان از اصول اولیه سیاست هیچ نمی دانی یا ولایت فقیهی که این شعائر روائی و قرآنی را به عنوان ارکان سیاست ملی این مملکت برگزیده است؟!!!!!
حالا هم میایی و معذرت خواهی آمریکا را به رخ ما می کشی و به نفع آمریکا که خونخوار این ملت است، در برابر این ملت شریف مظلوم نمائی می کنی!!! البته مطمئن باش که هیچ کس به آئین تو نمی گرود و جز به دید استهزاء مطالبت خوانده نمی شود. چرا که در ذهن هر خواننده ای این سؤال طرح می شود که آیا این اصرار بیش از حد برای تبلیغ درباره دوستی کسی که قبلاً دشمن بوده و این فشار افراطی برای پذیرفتن دوستی با او حتی بیشتر از فشار برای دوستی با یک دوست واقعی معنا دار نیست!؟ اگر آمریکا واقعاً می خواهد صادقانه با ایران دست دوستی بدهد چرا برای اثبات ادعایش، ظلمهای انجام شده به ملت ما را جبران نمی کند؟ با همه این توضیحات مشخص می شود که آیا من مواجب بگیر نظام هستم یا تو مواجب بگیر و مزدور آمریکا و اسرائیل!!!
و اما سخنی هم در رابطه با اثبات وجود دشمن بر اساس براهین منطقی که از دیدگاه این آقایان وجودش نفی و انکار شده است و همچنین بیان روشهای دشمن در نوع مبارزه:
بر روی این کره خاکی ملیاردها انسان با رأی ها و نطرها و روحیات مخالف زندگی می کنند. خیلی از این نظرات و روحیات باهم ضد و نقیض هستند و باهم جمع نمی شوند. از بین همه این نظرات و روحیات ضد و نقیض، مواردی هستند که باهم رو در رو می شوند و منافع یکدیگر را تحت تأثیر خود و یا در خطر می اندازند. این یک امر طبیعی است و در شرایط ظاهری روزگار غیر قابل انکار است. آنچه بدیهی است این است که چنین امری خواسته یا نا خواسته رابطه 2 فرقه مخالف باهم را به تنش می کشاند و اگر اصول اخلاقی به عنوان معیار و محور بر یکی یا هردوی این فرقه ها حاکم نباشد، این تنش تبدیل به تشنج و درگیری می گردد. در این میان چه کسی می تواند ایجاد دشمنی بین 2 فرقه را انکار کند و حال آنکه این همه جنگهای سرد و گرم در قرنهای متوالی بین فرقه های مختلف رخ داده.
کسی که در این معرکه اعلام کند که دشمن ندارد، چگونه می تواند بین این نظرات تنش زای مخالف جمع کند و با 2 نظر ضد و نقیض زندگی کند و منافع خود را نیز حفظ کند؟ لذا آن کس که در این میان اعلام کند دشمن ندارد، به ظاهر امر با 2 جبهه مخالف ابراز دوستی می کند و در واقع پیش هر2 فرقه ظاهر خود موافق جلوه داده، اختلاف را در نهاد خود پنهان می دارد و این از علائم نفاق است. قرآن کریم در باره کسانی که اینچنین در 2 جبهه حق و باطل اعلام رأی می کنند می فرماید:« هنگامی که مؤمنین را می بینند می گویند: ایمان آوردیم؛ اما وقتی با شیطانهایشان خلوت می کنند، می گویند: ما با شما هستیم و تنها داریم آنها را مسخره می کنیم».[5] از این جهت است که امام معصوم می فرماید: در حقانیت کسی که دشمن ندارد باید شک کرد.
حال مهم این است که هیچ وقت کسی نمی گوید ماست من ترش است تا وقتی ماست را بگیری و موقع خوردن ببینی ترش است. یعنی: هیچ وقت دشمن هنگام کمین کردن خودش را معرفی نمی کند تا وقتی که هنگام خنجر زدنش برسد و بعد بفهمی دشمن است. وقتی گرگی می خواهد میشی را به چنگ آورد، ابتدا با چرب زبانی خود را دوست و رفیق معرفی می نماید و از راه اغفال و استحاله در آمده، سعی می کند تا با پنبه سر ببرد. اینجاست که سخن امیر المؤمنین در باره دوستی با دشمن بعد از اعلام صلح او و سخن قرآن در باره اصلاح طلبان اثبات می گردد.
- [1] « الحَذرَ کلّ الحذر مِن عدِّوکَ بعدَ صُلحه فإنّ العَدوَّ رُبَّما قارَبَ لیتغفّل.» نهج البلاغه، نامه53، بند 74
- [2] « إن المُؤمن لایُسیء و لا یَعتذر و المُنافقُ یُسیء کلُّ یوم و یَعتذر.» وسائل الشیعة، ج16، ص159