*علت تفاوت کنیز با زن آزاد و اصلاً آمدن احکام کنیزی در اسلام چیست؟ چرا در اسلام اجازه داده شده که در جنگ اسیران را به کنیزی بگیرند و حال آنکه پادشاهان ایرانی چون کورش و خشایار چنین کاری نمی کردند؟(!)
مسأله فقط کنیزی خانمها نیست. بلکه این بحث مشترک زنان و مردان است. چرا که در تواریخ گذشته، مردان نیز به بردگی گرفته می شدند. لکن اینکه با این نحوه بیان فقط کنیزی زنان را به عنوان موجودات ضعیف و مظلوم مطرح کنند، روش تبلیغات روانی برخی سایتها و محافل، جهت تحریک افکار عمومی بر علیه مبانی دینی است و آنقدر بر این موضوع همچون خیلی موضوعات دیگر تبلیغ می کنند تا حساسیت های روانی مفرط نسبت به آن ایجاد کرده، با به کار گیری این روش در برخی امور، خیلی چیزها را قبیح و خیلی چیزها را ممدوح جلوه دهند و با تحریف تعاریف چنین اموری و یا دخل و تصرف در نکات درونی آنها، امور ممدوح را مذموم و امور مذموم را ممدوح جلوه دهند و نیز مدح و مذمت چیزی را بیش از حد معقول و متعارف در اذهان جا اندازند. وگرنه همانطور که واژه کنیز ممکن است در نظر شما ناخوشایند باشد، واژه برده نیز اینچنین است.
در رابطه با موضوع پادشاهان ایرانی و یا حمله اعراب هم به شما توصیه می کنم: کتابهائی را مطالعه کنید که با کتب تاریخی قدیم در تضاد و تناقض نباشد. چرا که ملاک اعتبار کتب تاریخی، استناد آن به کتب نزدیک تر به تاریخ گذشته است. در رابطه با اینکه پادشاهان ایرانی به زنان و دختران رحم می کردند یا نه، صرف نظر از کوروش که برخی مفسرین احتمال می دهند همان ذو القرنین در قرآن باشد، در باره خیلی از پادشاهان دیگر اخباری ضد و نقیض با مدعا های شما آمده است و نیز یکی از دلائل استقبال ایرانی ها از لشکر اسلام، خستگی ایرانی ها از ظلم پادشاهانی چون خسرو پرویز بوده است. این درحالی است که رفتار وحشیانه و حیوان صفتی که برخی پادشاهان با بردگان و کنیزان داشته اند، در سیره اسلامی نبوده و اهل بیت عصمت و طهارت هم جز رفتار خوش و حسنه با کنیزان و بردگان خود نداشته اند. در رابطه با نمونه رفتارهای خشن و وحشیانه پادشاهان ایرانی، می توانید به کتاب « خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشته شهید مطهری مراجعه فرمائید.
رابطه با کنیز چندان هم با رابطه با همسر تفاوت زیادی ندارد. چراکه اگر کنیز مأمور به اطاعت است، همسر هم مأمور به تمکین است. از طرفی اگرچه همخوابی با دو کنیز حرمت ندارد؛ اما خالی از کراهت نیست و اخلاق اسلامی با در نظر گرفتن مسأله حیا، توصیه به چنین کاری نمی کند. اما هرچه باشد کنیز کنیز است و حقوق مخصوص خود را دارد و نمی توان شخصیت کنیز را با شخصیت زن آزاد مقایسه کرد.
اما این شبهه که چرا در اسلام موضوع کنیز داری و برده داری مطرح می شود را می توان به شرح زیر پاسخ داد:
اینطور نیست که موضوع کنیز داری و برده داری را اسلام طراحی و یا ترویج کرده باشد. بلکه این مسأله از قبل اسلام بوده و بعد از اسلام کنترل شده است. با این حال، اینکه شما می بینید در برخی جنگها اسرای جنگی به بندگی مسلمانها گرفته شده ند، دلائل زیر را می تواند داشته باشد.
1- خیلی از دشمنانی که در جنگ به دست مسلمانها اسیر می شدند، معاندین و قلدرانی بودند که باید به نحوی محدود شده و کنترل می شدند تا زمینه های سوء استفاده و تعدی آنها برطرف شده، جلوی کشف اسرار جامعه اسلامی و انتقال آنها به دشمن گرفته شود. این در حالی است که اگر قرار بود تنها به اسارت گرفته شوند سر بار جامعه اسلامی می شدند.
2- این حرکت مسلمانها در واقع نوعی اقدام متقابل و نیز نوعی گرو گیری در برابر اعمال فشار دشمن بود.
3- با وجود دو مورد فوق آنچه در اینجا باید گفته شود این است که: اگر هم اسرای جنگی به بردگی گرفته می شدند، این بردگی دائمی نبوده و پس مدتی آنها را آزاد می کردند و چه بسا انگیزه مسلمانان از اینکه مدتی این اسراء را به بردگی می گرفتند، این بوده که بتوانند برای تربیت دینی آنها بکوشند و پس از اینکه آنها را با آئین و آداب اسلامی آشنا کردند، آزادشان کنند.
البته بردگان و کنیزانی که جهت تربیت در اختیار اهل بیت عصمت قرار می گرفتند، تنها اسرای جنگی نبودند؛ بلکه خیلی از آنها معمله می شدند. اما اگر شما می بینید تاریخ کنیزان و بردگانی را در زندگی اهل بیت و معصومین علیهم السلام نام برده است، به این معنی نیست که ایشان در ترویج چنین فرهنگی نقش داشته اند. بلکه اهل بیت علیهم السلام این کنیزان و بردگان را از دیگران می خریدند و پس از یک دوره تربیت دینی آنها را آزاد می کردند تا برده داری منقرض گردد. لکن گاهی خود کسانی که در اختیار اهل بیت بودند، بر اثر اخلاق برگزیده ائمه هدی، فرصت را غنیمت شمارده و از سر عشق و محبت و ایمان نسبت به این خاندان، بر این بردگی و یا کنیزی مفتخرانه باقی می ماندند و این امر به آنها تحمیل نمی شد. پس تلاش اهل بیت بر این بود که در فضای خفقان حکومتهای جور و در حالی که ولایت از آنها غصب شده بود، از طریق فرهنگ سازی با این موضوع مقابله کنند و سعی در منقرض کردن چنین سنتی داشته باشند. این در حالی است که شما می بینید در جوامع اسلامی امروزی، هیچ اثری از برده داری نیست و این سنت در سرزمین های اسلامی ریشه کن شده است. این در حالیست که اگر همین امروز به جوامع غربی نگاه کنید، خواهید دید که چگونه این سنت برپاست و سفید پوستان چه رفتاری از سر نژاد پرستی با سیاهان دارند.
در کنار همه حرفهائی که گفته شد،با نگاه بر احکام دینی نیز، خواهید دید که اسلام همچنان در صدد از بین بردن این رسم غلط به صورت تدریجی بوده است. تا آنجا که در احکام اسلام مفصل بهانه های مربوط به این امر را مشاهده می گردد. چراکه یکی از کفاراتی که اسلام در احکام مختلف بر دوش مسلمین گذاشته، خریدن بردگان و کنیزان و آزاد کردن آنهاست.
اگر بخواهیم مذمت بردگی را از نظر اسلام بفهمیم، باید از افق بالائی که اسلام برای ما تعریف کرده به این موضوع نگاه کنیم. چرا که از دیدگاه اسلام، بندگی تنها اسارت در دست انسانی دیگر نیست. بلکه اسلام فرا تر به این موضوع پرداخته و و با نگاهی عمیق این موضوع را به ما هشدار داده است. مبانی اخلاقی آئین اسلام انسان ها را همواره را از بندگی نفس و مال دنیا و نیز از مرعوب شدن در برابر مستکبران نهی کرده و با هشدار با این نوع بردگی نرم افزاری، نه تنها آزاد بودن انسانها را به آنها بشارت داده، بلکه آزادگی را نیز در کنار آزادی برای ما به ارمغان اورده است و این آزادی و آزادگی میسر نیست مگر با چنگ زدن بر ریسمان توحید و راهنمایان و فرماندهان آئین ناب محمدی (ص).