*میشه هدف رو تعریف کنید؟ آیا هدف برخواسته از نوعی نیاز است؟ آیا خداوند از خلقت هدفی داشته اند؟ آیا کارهای خداوند همه و همه هدفمند است؟اگر خداوند هدف مطلق است پس منظور از آفرینش چه چیز بوده است؟ آیا اهداف فقط شامل اهداف شخصی می شود؟ با توجه به قبول هدف برای خداوند و یا رد آن چطور میتوان علت غایی را در برهان نظم به اثبات رساند؟؟؟؟؟
هدف یعنی مقصد تعیین شده برای رسیدن به آن. وقتی هدفی جمعی باشد، لازمه اش این است که جمعی بر سر یک سری مبانی باهم اتفاق کنند. این در حالی است که وحدانیت خدا با چنین چیزی سازگار نیست و هیچ چیز بر خدا عارض و یا تحمیل نمی شود. لذا خدای متعال تنها بر اساس اراده خود تصمیم می گیرد.
صفات خدا دو دسته اند. برخی صفات ذاتی هستند و برخی صفات افعالی. صفات ذاتی خدا صفاتی هستند که از ذات بسیط خدا می جوشند و تحقق این صفات در خدای متعال حتمی است. اما صفات افعالی صفاتی هستند که بر اساس اراده خدا تحقق می یابند و وجود این صفات در خدا الزامی نیست.
خالقیت از صفات افعالی خداوند است و خدای متعال هیچ احتیاجی به خلق خلقت ندارد. لکن اراده خدا بر این محقق شده که بیافریند. اما از آنجا که خداوند حکیم است و از حکیم هیچ وقت کار لغو و بیهوده انتظار نمی رود، خلقت این عالم هم بیهوده نیست و در این خلقت هدفی را دنبال کرده است. تمامی اراده های خدای متعال دارای هدف است و حتی یک برگ درخت هم بدون اراده خداوند از درخت نمی افتد. چرا که خودش در حدیثی قدسی فرمود:« کُنتُ کَنزاً مَخفیاً فَأحبَبتُ أن اُعرَفَ فَخَلقتُ الخَلقَ لکَی أعرَف». یعنی:« گنج پنهانی بودم؛ خواستم شناخته شوم. لذا خلقت را خلق کردم تا شناخته شوم». ولی این هدفمندی به معنی نیاز خدا به خلقت نیست؛ بلکه تنها نشان از کمال و تحقق حکمت اوست.
هر معلولی علتی دارد. لکن اگر در زنجیره علت و معلولها هیچ علتی غایت نباشد، موجب تسلسل است که این امر محال است و در عقل آدمی نمی گنجد که یک سلسله علت و معلول، همچنان امتداد داشته باشد و به هیچ جا ختم نشود! لذا در این میان یک حلقه از زنجیره که در رأس قرار گرفته، باید علت غائی باشد. این علت غائی که ذات وجود خدای متعال است، هدف زنجیره این عالم می باشد و حکمت خلقت این عالم بازگشت به سوی خداست او غایت علتها و غایت اهداف این عالم است. از اینرو است که قران می فرماید:« أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ». یعنی:« آیا اینچنین پنداشتید که ما شما را بیهوده و عبث خلق کردیم و به سوی ما باز نمی گردید»؟
تمامی این عالم اثر وجود خداست و اثر هر چیزی نقشی جز این ندارد که نشان و علامت وجود علت خود باشد. این قاعده در بطن همه موجودات عالم است و چنانچه انسان به نوبه خود از این طینت فاصله بگیرد، دچار خلأ شده به پوچی دست میابد!
برای اطلاعات بیشتر در رابطه با این موضوع مراجعه شود به 2 بحث « وحدانیت خدا» و « حکمت خلقت» که قبلاً در این وبلاگ به آنها پاسخ داده شده است.