باسمه تعالی
نمازم را به پایان رساندم و همانگونه که نشسته بودم به فکر فرو رفتم. به اینکه چرا نماز می خوانم و نمازم به چه دردم می خورد. بعد از اندکی تأمل، نعمتهای فراوان خدا را در ذهنم مرور کردم و الطاف خفیه و جلیه خدا در حق خودم که تا کنون احساس کرده بودم را به یاد آورده، نمازم را تشکر از خدا دانستم. اما نمی دانستم چگونه می شود خدائی که نمی توان دید را شکر گفت. اصلاً تشکر از کسی که به چشم نمی توان دید چه معنائی دارد؟ درست است که نعمتهای خدا دلالت بر وجود او دارند؛ اما من که تا حالا خدا را به چشم مشاهده نکرده ام.ادامه مطلب...