• وبلاگ : مباحث عقيدتي
  • يادداشت : تفاوت بين شرط و واجب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عطيه 

    آقاي سعيد قصد نداشتم به كامنت شما جواب بدهم و بحث بي فايده مان را بيش از اين كش بدهم ‏، هر كدام از ما از زاويه ديد خودمان به آنچه بر اطرافمان مي گذرد نگاه مي كند . در ضمن من دركل بحثم ، زندان و نه جامعه مد نظرم بود ، و برايم آنچه اهميتي داشت ، اتفاقاتي بود كه در زندان مي رود.

    فقط اينكه در محيط نت كسي به كسي دسترسي ندارد و ترس معني ندارد ، نكته اي هست كه بايد توجه كنيد ، در اينترنت شما به راحتي آب خوردن ، از روي آي پي آدرس مي توانيد شناسايي شويد ، همچنين براي كسي كه با نام اصلي خود و نه نام مستعار مي نويسد ، كمي محافظه كاري شرط عقل است. (ماجراي پرونده ي وبلاگ نويسان را كه يادتان است و دستگيري تعدادي از وبلاگ نويسان و مسائلي كه برآنان رفت و... (آلبته اگر اين مورد را هم به خاطر نقص اطلاعاتتان دروغ نپنداريد) ) در ضمن مردم عادي ، در چه حد از حكومت انتقاد مي كنند و اصولا چه ميزان تاثير گذار است ؟ اما وقتي يك فعال دانشجويي ، يك روزنامه نگار و ... انتقاد مي كنند به علت تاثيرگذاري و خيلي مسائل ديگه ، حكومت مانع اونها مي شود. در ضمن اگر مردم ما الان مثل سال 57 انقلاب نمي كنند ، دلايل پيچيده ي فراواني دارد و نفس سكوت يا عدم انجام هيچ حركتي نشان دهنده رضايت آنان نيست و البته من از جانب مردم (مثل رييس جمهور و حاج حسين شريعتمداري كه تمام نظرات خود را به كل جامعه تعميم مي دهند) نظر نمي دهم ، مي شود رفت و تحقيق كرد (بي طرفانه ، آزاد و بدون تبليغات و...) كه آيا مردم راضي هستند يا خير ؟‏ همچنين من به عنوان يك ناراضي و كسي كه اين حكومت را قبول ندارد ،‏انقلاب را راه حل صحيح براي رسيدن به آزادي ، برابري ، دموكراسي و ... نمي دانم ، انقلاب ها عموما باز وليد كننده خشونت و استبداد بوده اند و حداقل سه جنبش بزرگ در سده ي اخير (مشروطه ، قيام ملي شدن صنعت نفت و انقلاب 57) مويد اين معنا است .

    نكته ي ديگر اين كه امير براي خودش آزاد است كه جواب كسي را بدهد و يا ندهد و به من مربوط نيست ، ولي من سطح خودم را بالاتر از اين مي دانم كه وارد بحث باكسي شوم كه فقط يه مشت چرت و پرت نوشته است و هنوز نمي داند غذا به معناي خوراك با قضا به معناي داوري و قضاوت فرق مي كند .

    لينتكتان را هم ديدم ، (جواب تمام سوالها را هنوز كامل مطالعه نكرده ام ) ولي پيش شرط بحث هاي اين چنيني تدقيق و مطالعه و از طرف ديگر ،‏يك سري مشتركات است كه ما دونفر هيچ گونه مشتركات فكري نداريم (از نوع نگاه به انسان ، نوع نگاه به زندگي ؛‏ نوع نگاه به دين و ....)‏همچنين من در باب ولايت فقيه و نظريات راجع به آن در كل اطلاعات ناقصي دارم . ولي آنچه من با توجه به اطلاعات ناقص خودم در باب اين موضوع فهم كرده ام ، تناقض آن با آزادي و دموكراسي است . با توجه به تمام نكات بالا و تاكيد بر شناسايي راحت در فضاي مجازي ، از بحث در اين مورد صرف نظر مي كنم .